۱۳۹۰ آبان ۲۸, شنبه

مقام های تنبور


مقام های تنبور: گردش ملودی و فواصل خاص و اوزان منحصر به فرد در موسیقی تنبور خاص این ساز است و باعث به وجود آمدن مقام های متنوع و مختلف شده است. در رپرتوار موسیقی تنبور حدود ۷۲ مقام وجود دارد که ۱۶ مقام آنها مربوط به مقام های مجلسی و ۵۶ مقام نیز مربوط به مقام های حقانی یا کلام است. مقام ها و ساز مربوط به آنها، یعنی تنبور، از مهم ترین ارکان آیین یارسان به شمار می روند و در مراسم مختلف از آنها استفاده می شود. مقام های تنبور مجموعه ای از قطعات خشک و بی روحی نیستند، بلکه بسیار عاطفی و با احساسی بالا و دارای حالتی انعطاف پذیرند و همچون انگاره های ملودیک و قطعات ثابت مبنایی برای بداهه نوازی به شمار می روند. در واقع پایه و اساس موسیقی تنبور همانند موسیقی کلاسیک ایرانی بدیهه سرایی است. به طور مثال اگر نوازنده ای یک مقام را دو بار در یک روز هم اجرا کند، به طور یقین یکسان در نمی آید، اما زیربنای ملودیک و ساختار اصلی آن باعث ایجاد مشخصه ای برای آن مقام است که در هر اجرا باقی می ماند. البته این حالت شامل مقام های آوازی است که قسمت عمده ای از مقام ها را به خود اختصاص می دهند. یکی از خصوصیت های مقام های تنبور قابلیت مدگردی آنهاست، یعنی نوازنده عملا می تواند از یک مقام به دیگر مقام ها مدگردی کند و پس از انتقال از چند مقام به مقام اصلی باز گردد، اما اجرای این مرکب نوازی ، بستگی به اجرا کننده دارد که تا چه حدی در این کار مهارت داشته باشد. مقام های تنبور به سه دسته اصلی تقسیم می شوند: ۱٫مقام های کلام (حقانی، پردیوری، یاری) ۲٫مقام های مجلسی (اسطوره ای، باستانی، هوره) ۳٫مقامات مجازی: الف) مقامات قدیمی مانند جلوشاهی، سوارسوار ب) مقاماتی که در یکصد سال گذشته ساخته شده است ج) آهنگ ها و بداهه نوازی معاصرین و یا هر آنچه که غیر از مقام های کلام و مجلسی باشد. ۱٫مقام های کلام حقانی، پردیوری و یاری مهم ترین مقام های تنبور محسوب می شوند و دارای حالت روحانی و تقدس بیشتری نسبت به سایر مقام ها هستند. ظاهرا از لحاظ تاریخی قدمت آنها به قرن دهم تا چهاردهم میلادی می رسد و گفته می شود که اولین مقام کلام، به نام شاه خوشینی به زبان فارسی در قرن دهم میلادی سروده شده است. مقامات کلام با تنبور و آواز توسط سر کلام و گروه کلام خوان اجرا می شوند و اشعار آن از متون مقدس یارسان و به زبان کردی هورامی یعنی همان لهجه قدیم گوران است. گروهی از مقام های کلام دارای متر آزادند و حالت دعا و مناجات و عبادت دارند، مانند سید خاموشی و ته رز یاری. گروهی نیز دارای اوزان فراخ و کند هستند و سربند ثابتی دارند، یعنی یک بیت شعر که خاص آن مقام است به صورت ترجیع بند بعد از هر بیت شعر که توسط سر کلام خوانده می شود، توسط گروه کلام خوان همراه کف زدن تکرار می گردد.
در بعضی از آنها ریتم تا حدی کند است که فقط سر کلام ها و افراد ماهر تر در گروه می توانند آن را حفظ کنند. این مقام ها حالتی عارفانه با سرور و مستی ایجاد می کنند، مانند تنه میری، رژیان دالاهو و بیان اویاری. گروه سوم مقام های کلام دارای وزن تندتر هستند که سربند ثابتی نیز دارند و به علت ریتم تندتر ، حالت ذکر و سرمستی و سرور ایجاد می کنند. بنا به گفته طاهر یارویسی تا دوره سلطان سحاک، یعنی قرن چهاردهم میلادی، مقامات کلام محفوظ بوده و عمومیت نداشته اند. از آن پس، ایشان یارانش را فرا می خواند تا همگی از جمله خودش ، تمام تجلیات خود در دوران های مختلف را بیان و کلام هایی را که در هر دوره سروده اند، دوباره تکرار کنند. بدین ترتیب، مقام های پردیوری در این برهه از زمان مدون و سینه به سینه از استاد به شاگرد و از پیر به مرید تا به امروز حفظ می شوند. نام مقام های کلام به شرح زیر است: ۱٫ته رز یاری،۲ و ۳٫ هی لاوه (دو نمونه)، ۴٫ چوی وشن یار، ۵٫حق حق و هو هو، ۶و۷٫ سلطان دینه (دو نمونه)، ۸٫هر وابوه هر وادوه، ۹٫بیان اویاری، ۱۰٫آقا یار داوو، ۱۱٫حق داوو، ۱۲٫هانا فریارس داوو، ۱۳٫هوهو یار، ۱۴٫علی علی هو هو، ۱۵٫هی دوس، ۱۶و۱۷٫شیخ امیری، ۱۸٫لامی و لامی، ۱۹٫علی علی، ۲۰٫یار داوو، ۲۱٫هی گیان، ۲۲و۲۳٫شاه خوشینی، ۲۴٫هی دیار دیار، ۲۵٫ایمانم یار، ۲۶٫دسی ویت وله، ۲۷٫عالی گرزویش، ۲۸٫جم نیان دوسان آویانه، ۲۹٫گیان سید محمد، ۳۰٫طاله سواران، ۳۱٫بله ها، ۳۲٫رژیان دالاهو، ۳۳٫یاران جم نیان، ۳۴٫شاه میو، ۳۵٫یار دیدکانی بنیامین پیره، ۳۶٫سائل ای سائل، ۳۷٫تنه میری، ۳۸و۳۹٫بابانائوسی، ۴۰٫بابا جلیلی، ۴۱٫سر خیوی، ۴۲٫پیشروی پردیوری، ۴۳٫خاصه بژنه، ۴۴٫خیاله مسه، ۴۵٫هی ایمان یار، ۴۶و۴۷٫هاها (دو نمونه)، ۴۸٫خواجه غلامان، ۴۹و۵۰٫ چهل تن چلانان (دو نمونه)، ۵۱٫سید خاموشی، ۵۲٫داوو نه کوره، ۵۳٫حقن حقن، ۵۴٫یاران و باطن، ۵۵٫عابدینه، ۵۶٫فانی فانی غیر از فهرست بالا، مقام های متفاوت دیگری موجود است که عده ای آنها را جزو مقامات کلام می دانند و در جم خانه ها و مراسم آیینی آنها را می نوازند، اما با توجه به ریتم و ملودی و فواصل نغمات به کار رفته در آنها احتمال می رود که این مقام ها کمتر از یکصد سال قدمت داشته باشند. ۲٫مقام های مجلسی، اسطوره ای و باستانی یا هوره مقامات مجلسی شاخه ای دیگر از مقامات تنبورند که قدمت آنها به درستی برای ما معلوم نیست، اما بر پایه نقل قول های شفاهی از قدما، هزاره ها از عمر این مقامات می گذرد. این مقامات معمولا با وزن آزادند، اما گاهی در ابتدا یا در انتها یا در وسط بعضی از آنها، مانند سه رته رز باریه، قه تار و سحری، موسیقی پنج ضربی، ده ضربی، دو ضربی یا هفت ضربی می شود. چون در این مقامات فرم های آوازی مور و هوره وجود دارد، به آنها مقامات هوره نیز می گویند و به علت قدمت نغمات (و روایت هایی که قدمت این مقام ها را گواهی می دهند)، به آنها اسطوره ای و باستانی نیز می گویند.
به طور مثال، مقام باریه را به باربد- موسیقی دان دربار ساسانی- نسبت می دهند و ته رز را به رستم، پهلوان شاهنامه. مقامات مجلسی در مقایسه با مقام های کلام از تقدس کمتری برخوردارند و می توان این مقامات را در مجالس عرفانی و محافلی که در خور شان این ساز باشد، اجرا کرد. روایت های متفاوتی از مقامات مجلسی در مناطق رواج موسیقی تنبور وجود دارد. گاهی تعدادی از مقام های مجازی و ملودی رقص های کردی را جزو این مقام ها به حساب می آورند و گاهی هم تعدادی از آنها را حذف می کنند و یا بداهه نوازی هایشان را مقام مجلسی می نامند. مقام های مجلسی منطقه گوران به شرح زیر است: ۱٫سه رته رز، ۲٫غریبی، ۳٫ساروخانی، ۴٫سحری، ۵٫قه تار، ۶٫هجرانی، ۷٫ته رز روسم، ۸٫ مجنونی لا و ای لاو، ۹٫مجنونی دواله، ۱۰٫باریه، ۱۱٫پاوه موری، ۱۲٫گل و ده ره، ۱۳٫گل و خاک، ۱۴٫الون، ۱۵٫بالادستان، ۱۶٫خان احمد خانی. از مقام های بالادستان و خان احمد خانی جز نام آنها چیزی بر جای نمانده است. مقام های مجلسی هر کدام دارای قسمت های فرعی متعلقات و گوشه های کوچک تری هستندکه در اصطلاح کردی ، به آنها لاوچ یا بلوچ می گویند. ۳٫مقامات مجازی این مقام ها به طور عمده از مقام های سرنا هستند که توسط دوزله و نرم نای و تنبک و شمشال و کمانچه (یا موکش) و به طور کلی توسط سازهایی که در مناطق مختلف کردستان رواج دارد، نواخته می شوند. نوازندگان قدیمی که مهارت بیشتری داشته و این مقامات را توسط تنبور می نواخته اند، آن ها را به شاگردان خود نیز آموزش می دادند. رفته رفته اکثر نوازندگان آن ها را در کنار سایر مقام های تنبور اجرا کردند، تا اینکه این مقام ها به عنوان بخشی از مقام های تنبور در میان نوازندگان این ساز معرفی شدند. این مقام ها عمدتا سازی هستند و ریتم های متنوع تر و تند تری نسبت به سایر مقام ها دارند. اگرچه نسبت به دو گروه قبل، از روحانیت کمتری برخوردارند. مقام های مجازی را می توان به سه گروه کلی تقسیم کرد. گروه اول مقام های قدیمی اند، مانند جلوشاهی، سوار سوار و بایه بایه. گروه دوم آنهایی هساتند که توسط افراد نیک سرشت و درویش مسلک در یکصد سال گذشته ساخته شده اند و آنها در جم خانه ها و خانقاه ها می نوازند و به آهنگ های خانقاهی نیز معروفند. گروه سوم، هر مقام دیگری را گویند که جزو مقام های اصلی تنبور نباشد. بر این اساس، بعضی از نوازندگان قدیمی تمام مقام ها را به دو دسته حقیقی و مجازی تقسیم می کنند. نام چند مقام مجازی به شرح زیر است: ۱٫جلوشاهی، ۲٫جلوشاهی سحری، ۳٫بایه بایه، ۴٫سوار سوار، ۵٫خان امیری، ۶٫جنگ را، ۷٫سماع. موسیقی تنبور دارای حالات و جنبه های متفاوتی است و برای هر جنبه و حالت مقام خاصی وجود دارد. بر این اساس، می توان آنها را به صورت زیر نیز دسته بندی کرد.
۱٫مقام هایی که جنبه دعا و مناجات و عبادت دارند، مثل اکثر مقام های کلام از جمله شیخ امیری، پیشروی، ایمانم یار. ۲٫مقام هایی که جنبه حماسی دارند، مانند ته رز روسم. ۳٫مقام های اسطوره ای، مانند سه رته رز و ساروخانی. ۴٫مقام های عاشقانه، مانند قه تار، مجنونی و باریه. ۵٫مقام هایی که عرفانی اند و جنبه سرور و مستی دارند، مانند اکثر مقام های کلام، از جمله حقن حقن، هانا فریارس، یار دیدکانی. ۶٫مقام هایی که در مراسم عزاداری نواخته می شوند، مانند فانی فانی و گل و خاک. ۷٫مقام هایی که جنبه سرور و خوشامدگویی و شادمانی دارند، مانند جلوشاهی و سوار سوار. و در پایان مقام های تنبور را بر اساس وجوه موسیقایی مختلف، مانند وزن و ریتم و سازی یا آوازی بودن ، می توان به صورت زیر تقسیم کرد: ۱٫ مقام های سازی- آوازی با وزن آزاد: این مقام ها عمدتا جزو مقام های مجلسی اند، مانند باریه، قطار، سید خاموشی. ۲٫ مقام های سازی- آوازی که دارای اوزان کند و فراخند و ریتم ثابتی ندارند، مانند تنه میری، لامی لامی و رژیان دالاهو. مقام سازی – آوازی دارای وزن ثابت که سربند ثابتی نیز دارند و در مراسم آیینی اجرا می شوند، مانند یار داوو، حقن حقن. مقام های صرفا سازی که ریتم تند تری نسبت به سایر مقام ها دارند، مانند جلوشاهی، سوارسوار، بایه بایه. ماهنامه هنر موسیقی ، شماره ۸۹، ویژه نوروز ۱۳۸۷

۱۳۹۰ آبان ۲۳, دوشنبه

تنبور سازی کهن


موسیقی و زبان در ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر هستند.
زبان ها و لهجه های متفاوت در مناطق مختلف جغرافیایی باعث به وجود آمدن نغمات و فرهنگ های موسیقایی متنوعی در این کره خاکی شده است. در کشور ما نیز زبان ها و لهجه های متنوع و در نتیجه فرهنگ های متنوعی وجود دارد و همین امر باعث تنوع فرهنگ های موسیقایی و فواصل و نغمات متغیر در هر منطقه می گردد. تنبور و مقام های آن یکی از غنی ترین فرهنگ های موسیقایی سرزمین ما محسوب می شود، چرا که این رپرتوار یک منبع عظیم موسیقایی است که در طی هزاره ها شکل گرفته و دارای تاریخچه ای کهن می باشد که به طور مختصر به آن می پردازیم. تنبور کهن ترین ساز زهی زخمه ای است، به این معنا که اولین سازی می باشد که دسته ای بلند به همراه کاسه و وتر داشته است. قدمت این ساز هنوز به طور دقیق معلوم نیست. در کتب و رسالات زیادی در این مورد سخن گفته اند. کتاب دیکشنری گراو که در زمینه ساز شناسی می باشد، قدمت این ساز را پنج الی شش هزار سال دانسته و مجسمه های سنگی در موزه ها و آثار باستانی به جای مانده در شوش و تپه های بنی یونس در حوالی شهر موصل قدمت این ساز را ۱۵۰۰ الی ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد نشان می دهد. در متون پهلوی و مانوی نیز در مورد تنبور نوشته های زیادی وجود دارد، به عنوان مثال در کارنامه اردشیر بابکان یکی از متون های زیبای پهلوی آمده که روزی اردشیر در ستورگاه نشسته بود و تنبور می زد و می سرود. در روایت های افسانه ای آمده که رستم در خوان چهارم تنبور می نواخته و مقام ته رز را به وی و مقام باریه را به باربد موسیقیدان دربار ساسانیان نسبت می دهند. دانشمندان زیادی در مورد این ساز تحقیق کرده اند، از جمله فارابی که در موسیقی الکبیر به طور گسترده در مورد تنبور و انواع آن و فواصل و کوک های آن توضیحات مفصل داده اند. ابن سینا، عبدالقادر مراغی و صفی الدین ارموی نیز از این جمله اند. در آثار شاعران بزرگ فارسی زبان از جمله شیخ جنید بغدادی، فردوسی، منوچهری دامغاتی، نظامی گنجوی، موسوی، حافظ، وحید قزوینی، بیدل دهلوی و وفا کرمانشاهی به کرات از تنبور سخن به میان آمده است. تنبور سازی است که دسته ای بلند و کاسه ای گلابی شکل دارد و معمولا از چوب توت ساخته می شود. کاسه آن به دو صورت یک تکه (کاسه ای) که از قدیم مرسوم بوده و چند تکه ای (ترکه ای یا چمنی) است که به تقلید از کاسه سه تار در دهه های اخیر ساخته شده است. طول این ساز در حدود یک متر و دارای دو سیم است، یکی واخوان و دیگری اصلی که سیم اصلی به تازگی اضافه شده است. این ساز دارای چهارده پرده (دستان) و فاقد ربع پرده می باشد. در نواختن آن دو نوع کوک رایج است. ابتدا کوک هفت دستان (برز) که ۹۰% مقام ها در این کوک نواخته می شوند و دیگری کوک پنج دستان (ته رز) که نوازندگان امروزی بیشتر از این کوک استفاده می کنند.
کوک های دیگری در تنبور وجود دارند، ولی به دلیل اینکه معمول نیستند از نام بردن آنها پرهیز می کنیم. اصولا تنبور را با چهار انگشت دست راست و بدون استفاده از مضراب مصنوعی می نوازند و تکنیک های دست چپ آن شبیه دیگر سازهای زهی دسته دار مانند تار و سه تار است و مضراب های اصلی آن عبارتند از انواع مضراب راست و چپ، انواع مضراب ریز، گلریز، غنچه، دوتک و … تعدادی از نوازندگان معروف تنبور در یکصد سال گذشته به شرح زیر هستند: سید شمس الدین حیدری توتشامی، کادارا و کابشر، استاد سرخاو، لالو بیرخان، کاکی های گوراجو، کاعظم و کاکریم منهوئی، اله مراد حمیدی، سیدولی حسینی، درویش علی میر درویشی، سید محمود علوی، میرزا سید علی کفاشیان، علی اکبر مرادی، طاهر یارویسی، عابدین خادمی، سید علی یار و سید قاسم افضلی، نورعلی الهی، غلام زنده دل، سید امراله شاه ابراهیمی، درویش امیر حیاتی، سید خلیل عالی نژاد و … از میان سازندگان تنبور می توان خانواده فرمانی گهواره را نام برد که کارگاه آنها قدیمی ترین کارگاه ساز تنبور است و ۲۵۰ سال قدمت دارد. این کارگاه هم اکنون با مهر اسداله گهواره و با همکاری برادرانش یداله و عزت اله و فردین بهترین سازهای عصر معاصر را می سازند. کارگاه فرجی گهواره، استادان: قادر گوراجویی، نریمان، خسرو عزیزی، خداوردی صحنه، عبدالرضا رهنما و کمالی، شاه ویسی، عیسائی، سوزنی و براخانی و … از دیگر سازندگان معروف تنبور هستند              

۱۳۹۰ آبان ۶, جمعه

موسیقی فولکلور کرمانشاه،موسیقی مقامی

پيشينه ي موسيقي كرمانشاه


كرمانشاه فلات ناهمواري است كه درميان كوهها و دره هاي سلسه جبال زاگرس گسترده شده است.‏
‏همجواري استان با خاك بين النهرين قديم و تمدنهاي سومري و بابلي و گذركاروانهاي تجاري از اين منطقه بر رونق و شكوفايي تمدن فرهنگي اين منطقه در سده هاي پيش از اسلام افزوده است...


در هزاره سوم پيش از ميلاد اقوام لولوبي ساكن در غرب ايران فرمانروايان منطقه بودند ، و سنگ نگاره اي در سرپل ذهاب از فرمانروايي موسوم به آنو با ني ني بر جاي مانده است .‏
در ادوار بعد كرمانشاه جزيي از قلمرو كشور ماد محسوب مي شده است ، آثار اين دوران به صورت مقابر و آرامگاههاي صخره اي كند شده در دل كوهها ، ‌هم اكنون در سرپل ذهاب به نام آرامگاه معروف به دكان داود ،‌ آرامگاه صخره اي شيرين و فرهاد در شمال غربي شهرستان صحنه و آرامگاهي در روانسر به جاي مانده است.
يكي از آثار بسيار مهم استان كرمانشاه مجموعه سنگ نبشته هاي دوره ساساني كه در دو طاق واقع در شمال شهر ( در دامنه كوه پراو ) قرار گرفته و به طاق بستان معروف است .‏
در قسمت چپ وراست طاق بقدري نقوش حجاري شده كه در آن ذره اي جاي خالي نمي توان يافت. در اين قسمت كه شكارگاه نام دارد و در واقع نشانگر سفر پادشاه براي شكار است. ‏
اما پر قدمت ترين اثري كه مي توان بدان استناد كرد تصوير نوازندگان در حجاري طاق بستان كرمانشاه است ،‌ كه تصاويري از دفي چهارگوش ديده مي شود كه شايد همان گمبر يا چمبر باشد ( گمبر و چمبر به معناي دايره است ) و در قسمتي ديگر در بين نوازندگان اشخاصي را مي بينيم كه در حال نواختن سازي شبيه سورنا هستند و در كنار تصاوير ديگر سازها ، تصوير نوعي طبل كمر ديده مي شود كه به احتمال زياد تصوير دهل يا همان تبيره مي باشد كه نوازندگان به هنگام نواختن آن را به كمر مي بسته اند،‌ و در قسمتي ديگر چنگ نوازاني سوار بر قايق به تصوير كشيده شده است . ‏
با استناد به آثار تاريخي كرمانشاه اين حقيقت آشكار است كه ساز و موسيقي در منطقه كرمانشاه از سابقه اي ديرينه برخوردار است.‏
مردم كرد ساكن اين منطقه همواره در زندگي روزمره و هنگام دشواريها و شاديها و حتي مراسم مذهبي و عبادي خود ، با ساز و موسيقي الفتي تمام داشته اند و نغعمات دل انگيز موسيقي كرد همواره در زندگي آنها در حلول تاريخ جاري بوده است .‏
در ادامه به تشريح پيشينه موسيقي در مراسم هاي مختلف مردم كرد از گذشته تاكنون ( بطور مختصر) مي پردازيم.‏
ساز و موسيقي در مراسم سوگواري منطقه روستايي كرمانشاه
‏ الف) تنبور در مراسم عزا ( منطقه گوران ) ‏
ب) سرنا و دهل در مراسم عزا ‏
ج) شمشال در مراسم سوگواري ( منطقه اورامانات )‏
‏ الف) تنبور در مراسم عزا‏
‏ مردم گوران و قلخاني ( دو ايل بزرگ منطقه ) در كرند براي خاكسپاري عزيزان خود مراسم خاصي دارند ،‌ معمولاً در اين مراسم تنبور نوازان با اجراي مقامهاي ويژه اي عزيزان و بزرگان فوت شده ي خود را بدرقه مي كنند . ‏
زماني كه نفس هاي شخص در بستر مرگ به شماره مي افتد ، نوازنده ي تنبور با نواختن مقامهاي كلام و ذكر حقاني روح او را تا الحاق به اصل خود همراهي مي كند.‏
به هنگام تشيع جنازه ، نوازنده تنبور جلوتر از تابوت و مقدم بر تشيع كنندگان تا خاكسپاري متوفي مقام « فاني فاني » را اجرا كرده و اشعاري مبني بر ناپايداري انسان را سر مي دهد.‏
پس از مراسم خاكسپاري ، مردم براي گفتن تسليت در خانه صاحب عزا جمع مي شوند و صاحب عزا به احترام ميهمانان بر در منزل ايستاده تنبور مي نوازد .‏
اين شيوه در مراسم سوم ، ‌هفتم ،‌ چهلم و سالگرد متوفي نيز دنبال مي شود.‏
اگر افرادي از روستاهاي ديگر براي گفتن تسليت بيايند با خود تنبور آورده و به محض نزديك شدن به خانه صاحب عزا مقام « فاني فاني» را مي نوازند و در مقابل ، صاحب عزا نيز به احترام ايشان تنبور مي نوازد و با رسيدن ميهمانان به منزل متوفي صداي تنبور قطع ميشود .‏
‏ ب ) سرنا و دهل در مراسم عزا ‏
در مناطق كردنشين ( مخصوصاً كرمانشاه ) نوازندگان سرنا و دهل براي مراسم عزا و تشيع جنازه مقامهاي مخصوصي را كه حاكي از غم صاحبان عزاست مي نوازند . مانند مقام سحري- مقام شيوني ـ مقام چمري و ...‏
مثلاً مقام چمري : موقع حمل جنازه متوفي نوازندگان سرنا و دهل با جنازه حركت كرده و آهنگي با ريتم و حالتي كاملاً شبيه مارش عزا مي نوازند كه آنرا چمري مي نامند.‏
اين آهنگ با ريتم چهار ضربي 4/4 تا دفن ميت ادامه مي يابد.‏
در گذشته از سرنا و دهل علاوه بر آهنگهاي شادي و عزا در موارد ديگر نيز استفاده مي شده مثلاً ‌در سحرهاي ماه مبارك رمضان نوازندگان سرنا و دهل به بلندي شهر مي رفتند و با نواختن ساز مردم را براي اجراي مراسم سحري از خواب بيدار مي كردند كه اصطلاحاً به آن نقاره خوان مي گفتند . ‏
‏ ج) شمشال در مراسم سوگواري مردم اورامانات ‏
مقامهاي اين ساز نيز با ريتم آرام و محزون نواخته مي شود .‏
‏ مهمترين اين مقامات سحري و چمري است.‏
‏ ساز و موسیقی در مراسم های شاد و مقام های مرسوم در جشن ها
‏ به آهنگ های شادی که در منطقه کرمانشاه نواخته می شود اصطلاحا" آهنگ خوشی می گویند .‏
این آهنگ ها و مقامها بیشتر برای برپایی مراسم عروسی روستایی استفاده می شود.‏
با شروع هر آهنگ در واقع مرحله ای از مراسم ازدواج آغاز و بدین گونه روند مراسم جشن و سرور در اذهان حضار تداعی شده که به آنها می پردازیم:‏
‏ 1 – مقام سحری
همچنان که از اسم آن پیداست این مقام را قبل از طلوع آفتاب و به هنگام سحر می نوازند و اهالی منطقه آماده جشن عروسی می شوند. ( این مقام در مراسم عزا با کمی تفاوت و رسمی تر بکار می رود) بعد از اجرای مقام سحری ، آهنگ سوار سوار یا سوارانه اجرا می شود.‏
‏ 2 – مقام سوار سوار‏
‏ مردم مناطق کرد نشین از دیر باز به اسب و سوارکاری علاقه وافر داشته اند. در گذشته ی دور مقامی با این نام شکل گرفته که ریتم آن تداعی کننده صدای پای اسب بوده ، گاه تند و گاه کند می شود، سوار سوار خود نیز بر دو نوع است:‏
‏ الف) سوارانه خاو‏
ب) سوارانه جنگی ‏
‏ 3 – سوارانه خاو:‏
‏ این مقام ریتمی سنگین دارد و در گذشته آن را د زمان جنگها و برای اعلان آماده باش می نواختند.‏
سوارکاران با شنیدن آن زین و برگ اسبها را آماده می کردند و تند شدن ریتم آن گویای زمان رهسپاری بسوی نبرد بوده . امروزه با شنیدن این آهنگ سواران برای آوردن عروس آماده می شوند و با تند شدن آن ، باید برای آوردن عروس رهسپار شوند.‏
‏ 4- سوارانه جنگی:‏
‏ این مقام ریتم تندی داشته و مشابه آهنگ ویژه رقص فتاح پاشا است.‏
در گذشته نواختن این آهنگ با سرنا و دهل به منزله صدور فرمان حمله بوده و سواران به تاخت به سوی دشمن حمله می بردند، امروزه با شنیدن آن ، سوارکاران شتابان برای آوردن عروس می روند. پس از اجرای مقام سوارانه و بازگشت سواران ، مقام جلوشاهی اجرا می شود.‏
‏ 5- جلو شاهی :‏
‏ در گذشته این مقام پس از بازگشت پیروزمندانه سواران و هنگامی که مردم شادمان از پیروزی به استقبال آنان می رفتند، نواخته می شد.‏
امروزه هنگامیکه سواران عروس را از شهر یا دهکده به خانه داماد می آوردند، همه اهالی جمع شده و به استقبال عروس می روند و نوازندگان سرنا و دهل مقام جلو شاهی را می نوازند . سوارکاران تفنگ به دست و شلیک کنان عروس را همراهی کرده ، به مراسم هیجان بیشتری می بخشند.‏
‏ پس از آن مقام های دیگری مانند : گه ریان – پشت پا – هه لگرتن- فتاح پاشا – لب لان- چه چی- سه جار – خان امیری و ... نواخته می شود. ‏
مقامهای محلی و موسیقی فولکلور کرمانشاه تحت همین شرایط از روزگاران قدیم و نامحدود از این حالات و کیفیات مختصری که عرض شد ، شکل گیری و ریشه گرفته و در هر طایفه ای به اشکال گوناگون به لهجه محلی در آمده و رواج پیدا کرده است. مطالب فوق شرح مختصری از گستره عظیم موسیقی فولکلور در این منطقه از کشور عزیز می باشد، که امروز این مقام ها دستمایه آهنگسازان بزرگ قرارگرفته و موسیقی هایی با تنظیم های علمی بر روی آن شکل گرفته است.‏

به همت "طاهره جعفری" – مسئول انجمن شعر
linatanha@ymail.com

۱۳۹۰ شهریور ۶, یکشنبه

عبدالرضا رزمجو


 عبدالرضا  رزمجو متولد بهمن ماه 1354 کرمانشاه .از 14سالگی موسیقی را با نواختن تنبور آغاز کرد و بعد چند ماه به نواختن سه تار پرداخت ونزد استاد    علی ناظری  فراگیری ردیف مقدماتی تار و سه تار را آغاز کرد.او همچنین اصول ارکستراسیون را در خدمت زندیاد مجتبی میرزاده و کامیبیز روشن روان به پابان رساند.واز وجود بزرگانی چون فریدون شهبازیان هوشنگ کامکار بهره های فراوان برد.در سال 1369 به همراه گروه دل آرا(به سرپرستی افشین رامین)به اجرا کنسرت در شهرهای مختلف ایران پرداخت و همچنین افتخار همکاری با گروه تنبور نوازان شمس در سال 1370تا 1372 داشت.او در سال 1372 در جشنواره فجر به عنوان بهترین تکنواز تار در بخش جوانان شناخت شد و در همان سال به همراه گروه چکاوک با خوانندگی جمشید عزیزخانی در جشنواره فجر به اجرا کنسرت پرداخت که به عنوان گروه برتر شناخت شد.در سال 76 کاری مشترک با طهمورس پورناظری انجام داد که تحت عنوان دل شده به بازار عرضه شد (که البته در خارج از کشور منتشر گردید به خوانندگی روژان)او بعد چند سال سکوت در سال 83 آلبومی با نام باتو بودن تولید وعرضه کرد.که مورذ توجه دوستداران موسیقی قرار گرفت و همچنین چندین کار برای صدا وسیما ایران انجام داداست.ضمن او از خوانندگان مورد علاقه مردم کرد میباشد.واز آثار کردی او میتوان به گلاره،سمفونی شاهو و آوای کرمانشاه اشاره کرد.

۱۳۹۰ تیر ۲۶, یکشنبه

استودیو بل و تجهیزات آنچنانی

سلام امروز چهارشنبه 22تیرماه،سال 1390است.خوب که چی؟هست که هست چه تفاوتی دارد که امروز چند شنبه است.امروز هم مثل همه روزهای تکراری دیگه یه روزه،به قول یکی از دوستام که میگفت وقتی انگیزه نداری چه فرقی میکنه امروز چه روزیه،در هر صورت امروز چهارشنبه است.حال چرا این گفتم و اینجوری شروع کردم بخاطر اینکه هم چیز برای ما بی اهمیت، ومهم نیست که چجوری زندگی میکنیم.وبه قولی باری به هرجهت می خوایم فقط بگذرانیم.هرچند که این رفتار یک مشکل عمیق فرهنگی است ولی تا کی باید بی اهمیت از کنارش گذشت نمی دانم،و واقعا وقت متحول شدن نرسیده.                                  دیروز با یکی از همکاران محترم در مورد ضبط بعضی از کارهای موسیقی صحبت می کردیم وایشان می گفت که فلان کار نمی دونم کجا ضبط شده که افتضاح.البته فرقی هم نمی کنه چون برای مردم که مهم نیست.هرجی باشه گوش می دهند.فرقی نمی کنه چه در استودیو(ایبیرود)درلندن یا درهوم استودیو آقای ایکس در یکی از اتاقهای منزلش،خروجی کار وصدای خواننده اثر مهمه نه چیزی دیگه.گفتم که درست میگی ولی ما موزیسین ها هستیم که ذائقه صدای مردم را میساریم نه مردم برای ما.پس اگرمشکلی هست از من نوعی است نه از مخاطب من،وقتی که بزرگان موسیقی به اندک صدای بسنده می کنند دیگر چه توقع از مردم عادی،که شاید به نجابت بعضی از کارهای ما را میشنوند.به یکی از اساتید گفتم که استودیو بل یک میز جدید (نیو) آورد،که یکی از بروزترین میکسرهای دنیاست که البته بسیار گران قیمت میباشد.وغرور آورتر اینکه در خاورمیانه که نه در آسیا 2عدد از این میز(SR88)وجود دارد.آن استاد محترم گفت که ساعتی چند حساب میکنند،گفتم فکر میکنم ساعتی 50تا60آن استاد محترم فرمودند مگر سمفونی بتهوون می خواهیم ظبط کنیم همین استودیوهای معمولی هم به سرمان زیاد است.اینجا بود که یاد حرف آقای چاوشی (مالک و مدیر استودیو بل)افتادم که میگفت درسته من این هزینه رو بخاطر دلم وموسیقی کشور کردم ولی هیچ یک از آقایان اساتید قدر این کار را نخواهند دانست.واقعا ایشان درست میگفت وقتی ما برای آثار خویش ارزش قائل نیستیم چه انتظار از دیگران.واقعا حیف از استودیو بل وتجهزات آنچنانی اش که در اینجاست......؟؟؟ 

۱۳۹۰ تیر ۲۰, دوشنبه

استاد ناظری و نوآوری

دوباره سلام،این تکنولوژی که امروزه به هر جای سرک کشیده و هیچ چیزی رو از وجودش بی نصیب نگذاشته والبته هرزگاهی هم باعث دردسر شده،ولی امکان خوبی برای به اشتراک گذاشتن اندیشیه آدمی بوجود آورده.براستی که باید بوجود آورندگان این فن آوری را ستود.امروز با یکی از دوستانم  کاری از استاد ناظری گوش مکردیم. و آن دوست محترم پس از شنیدن کار از نحویه اجرای استاد طی این چند ساله بسیار گله مند بود.او می گفت که من درآلبومهای اخیر استاد هیچ نشانی از ناظری گل صدبرگ،آتش در نیستان و دیگر کارهای قدیم او نیافتم.او میگفت که مردم ناظری را با آن آثار شناختند و حیف است که استاد از آن کارها دوری کند.و همچنین از اجراهای جدید استاد در بعضی از کنسرتها بسیلر ناراحت بود.او میگفت که استاد در آواز خواندن به اسم نوآوری بسیار اغراق می کند.    براستی اینچنین است؟آیا نوآوری استاد در آواز اغراقی بیش نیست؟؟؟ واقعا چه بی انصاف اند آنان که اینچنین می پندارند.چرا که این نوآوری در آواز حاصل عمری زحمت و تحقیق ایشان میباشد.و از نظر من بسیار حساب شد و هوشمندانه استفاده شده.(البته لازم به ذکر است که من به عنوانه کسی که بیش از 15 سال کار موسیقی حرفه ای کردم و با ردیف سازی و آوازی و همچنین موسیقی فلکلور آشنای دارم می توانم نظر خود را در این زمینه بیان کنم)1-در ابتدا باید دید که این حالتها و تحریرها را استاد از کجا گرفته. در منطقه کرمانشاهان نوعی آواز بنام (هوره)اجرا میشود که به عقیدیه خیلی از بزرگان و متفکران آوازی است بسیار کهن،هوره بدلیل استفاده کشاورز،چوپان ،روستای و مردم کوچه و خیابان از بافتی ساده و روان تشکیل یافته.و با تحریرهای مقطع ولی پیوسته    آرایش گردید است.استاد ناظری بدلیل زاده شدن در این دیار به خوبی با آوایه مادری خود آشناست و به خوبی از هوره در کارهای خود استفاده کرده است 2-یکی از افتخارات ما ایرانیها داشتن موسیقی مقامی و فلک میباشد،که باعث سربلندی ما در بسیاری از فستیوالها وجشنوارها بود است.ویکی از غنی ترین موسیقی های مقامی ایران زمین موسیقی مقامی تنبور کرمانشاه میباشد .وباز احاطه کامل استاد بر این موسیقی مقامی باعث تاثیرات بسیار بر اجرا ایشان گشت است .3-استاد ناظری به تمامی آثار بزرکان جهان بی هیچ تعصبی گوش می دهد و هرآنچه خوب است را از آن فرا میگیرد.و در این زمینه با وله بسیار به شنیدن و تحقیق می پردازد.4-ایشان حدود35 سال کار مستمر و حرفه ای(آن هم با خیلی از بزرگان هنر این دیار) انجام داداند.که بعضی از این آثار از جاودانه ترین آثار موسیقی کلاسیک ایران اند.همان طور که مشاهده کردید تمامی آنچه که تحت نام نوآوری استاد اجرا میکند همگی دارای ماخذ و مرجع میباشند که استاد طی چندین سال زندگی هنری خویش با ممارست فراوان به آنها رسید و با اعمال نظر خویش به مرحلی ظهور رساند.  بنظر شما بعداز این هم سال آیا ایشان به یک نظر درست در کار خود نرسیده اند؟آیا واقعا ایشان هزینه شکستن تابویه سنت را نمی دهند؟ آیا چون ناظری با کارهایش نسل جوان را جذب کرده باعث ملال خاطره دوستان نگردید است؟و هزاران آیای دیگر.قضاوت باشماست.

۱۳۹۰ تیر ۱۸, شنبه

موسیقی و هارمونی

موسیقی این موهبت خداوند،که با اولین آواهای انسان شکل گرفت و با تقلید از حیوانات و پرندگان به نغمه پردازی و هم نوای افتاد.اکنون به چنان عظمت و وسعتی رسیده که همچون دریای بی پایانی که پر از ناشناختهای دست نیافتنی است ،تبدیل گردیده.      این هنر که امروزه به شکل علمی مورد بحث و تحقیق و تدریس قرار میگیرد.آنچنان آنکادر شده و ریاضی گونه نوشته و اجرا میشود که دیگر حال و هوای از تغزل در او جای ندارد.متاسفانه ارکسترهای آنچنانی به اجرای قطعاتی بی حال و بی رمعق پرداخته که حتی ارزش شنیده شدن یک بار هم ندارند.چندی پیش در یکی از تالارهای تهران کنسرتی برگزار شد که اینجانب هم حضور داشتم.قطعه توسط ارکستر سمفونیک اجرا شد،که با وجود هارمونی آنچنانی و ارکستری با ابهت و آنچنانی تر حتی ساعتی نتوانست اهل فن را به شنیدن وادارد وای به حال آنانی که آمده بودن تا ساعتی را به آرامش همرا با نوازش موسیقی بگذارانند.اینهمه ساز که با ملودیهای گوناگون به شکلی هارمونی وار در زیبایی چشم گیر ارکستری عظیم و مجلل به نبود نوای دل انگیزی رنگ می بازد.براستی چه کم داشت؟ چه در این هیاهویه آوا و نوا  گم شده بود؟نه اینکه من مخالف موسیقی چند صدای (پلی فونی)هستم،اتفاقا بسیار هم موفق اینگونه از موسیقی هستم.فقط مشکل با انتخاب ملودی و نوع ارکستراسیون دارم.بحث من فقر ملودی است که برخی از آهنگسازان ما به آن دچارند.وگرنه هارمونی در خدمت ملودی شاهکاری است که موسیقی غرب به ارمغان آورده.ما کارهای بزرگانی چون حنانه،خالقی ،سنجری و دیگراساتید(که مجال گفتن تمامی نام این بزرگان نیست)داریم،که نمونه های  بسیار خوبی از قطعات چند صدای با ارکستر بزرگ یا سمفونیک می باشد.  ولی اگر تمامی این آثار را بررسی کنید،می بینید که از یک شالوده درست درملودی بهره میگیرند.وهارمونی جز برای همراهی و نمایان تر کردن ملودی اصلی وظیفه دیگر ندارد.برعکس آنچه در کنسرت کذایی صورت کرفت.که به نظر من هارمونی سرگیج بود. به نظر من دو مشکل اصلی گریبان ارکستراسیون در ایران کرفته است 1اکثرا قطعاتی که برای ارکستر سمفونی نوشته میشود دارای تم ایرانی،سنتی هستند که بزور میخواهیم در یک قاب کلاسیک غربی انها را جا بدهیم .ولی بدلیل نبود فواصل درست و یک اندازه در موسیقی سنتی ایران حرکت عمودی سازها صدا دهی خوبی ندارد و چون اسرار به استفاده از کرن در طول قطعه داریم پس مجبور به هم ریختن اصول بازی میشویم و این شروع از هم گسیختگی هارمونی و دیسونانس های نا مطبوع است.البته این مشکل در پلیفونی به راحتی قابل حل است ولی اگر همچنان اسرار به هوموفونی داشته باشیم باید از قواعد بازی آنها تبعیت کرد.2نبود انسجام در ایپزودهای که بدلیل آرپژها،پاساژها وفیگورهای کلیشه ای آثار بزرگان غرب (ماننده موتزارت و بتهون و...)خط سیری برای اتصال از پرده به پرده دیگر ندارد اصطلاحا آهنگساز درمانده از تغییر ریتم دنبال راه فراری از این درماندگی.واین فرار را در ترموله های پشت سرهم وحرکتهای کروماتیک وایجاد تعلیق با سنکپ ها در ابتدا و انتها میزانها میداند هرچند که این تعمیدات صرفا باعث سرگیج در ارکستر میشود و خط اصلی ملودی در این هیاهو دچار خفقان می گردد                  ادامه دارد

۱۳۹۰ تیر ۹, پنجشنبه

پیکرتراش

http://www.onmvoice.com/play.php?a=54428
پیکرترش پیرم وبا تیشیه خیال  یک شب تورا زمرمرشعرآفریدم (نادرنادرپور)                                                                      خواننده:عبدالرضا رزمجو ///موسیقی:عبدالرضا رزمجو

عرض ادب وارادت

با سلام به تمام ایرانیان هنر دوست .وهمچنین عرض اداب و ارادت به کسانی که درپویای و گسترش هنر زحمات بسیارکشیده،وچه بسا به قیمت ازدست دادن جانشان در حفظ و نگهداری این گنجینه فرهنگ کوشیده اند.به پاس تقدیر و تشکر از آنانی که این میراث گرانقدر را بدست ما به یادگار گذاشتن و هنر ایران و ایرانی را اعتباری چنین بخشیدن،سر تعظیم فرود آورده و بر دستان پر عشقشان بوسه میزنم .باشد که در این راه مارا به شاگردی خویش بپزیند.